تبعید، فُرم دیگری از "بَعد" و
مشکوک، شکل تازهای از "کشک" است!
من که قرار بود قوی باشم
بر روی گونههام چرا اشک است؟!
.
تنهاییام فشرده شده در هیچ
خود را میان آینه میبوسم
بیدار میشوم وسط وحشت
امّا هنوز داخل کابوسم
بیگانه از زمان و زبان هستم
از ارتباط، عاجزم و خسته
باید شروع کرد به پوسیدن
در این اتاقِ کوچکِ دربسته
یک بمبِ منفجرنشده در مرز
یک بسته خاک در چمدان هستم
این بغض نیست، گریه و شیون نیست
من نصف رودهای جهان هستم
حک میکنم به مرحمت چاقو
روی لبانِ غمزدهام خنده!
با داستان مسخرهی تغییر
یا با جوکِ امید به آینده!!
.
تبعید، قبل و بعد نمیفهمد
پاییزِ ما ادامهی پاییز است
فرقی نمیکند که کجا هستی
این آسمان، همیشه غمانگیز است
هر گوشهای که آدمِ غمگینیست
من شکلی از ادامهی شبهاشم
این شعر را چرا به شما گفتم؟!
من که قرار بود قوی باشم
درجا زدم، دویده شدم در جا
این قصّهی همیشگی من بود
بر سنگِ قبرِ کوچکِ من بنویس:
این لاکپشت، فکرِ رسیدن بود
سید مهدی
پاییز ,ادامهی ,قوی ,تبعید، ,کوچکِ ,است فرقی ,بود قوی ,قرار بود ,که قرار ,هستیاین آسمان، ,کجا هستیاین
درباره این سایت